پنج شنبه 94 اردیبهشت 24 , ساعت 4:0 صبح
خوشبختیم چون دلمان عاشق است.
بیدارم چون عشقش هوش از سرمان برده.
دل برای دیدنش ثاینه ها، دقیقه ها، لحظه ها، نگاه ها، اشک ها، فکرها را
پشت سر گذاشته وانتظارمی کشد . . .
سعادتمندیم چون معشوقمان زیباترین است.
گنجشک ها، مورچه ها، زنبور ها هم دیوانه یک تار مویش هستند!؟
رستگاریم چون دل در طلب دل دار است؛
و اشک حسرت در مژه هایمان رقص فراق می کنند.
آخر عشقمان، زیبای زیبارویان عالم است
و یوسف نبی(ع) هم عاشق جمالش.
نمی دانم با این همه عاشق چرا عشقم ویرانه نشین است،
و سراغ ما آبادی نشینان عاشق نمی آید؟
یا عشق ما نم دارد! یا عشق بازی را، بلد نیستیم؟
هنوز هم در فراقش . . .
نوشته شده توسط علیرضا عبدی | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ